استخدام در استارتاپ و یا شرکت های بزرگ؟!

دانشجو هستید یا فارغ التحصیل؟ یا جویای شغل برای ورود به بازار کار؟

از نظر من فرقی نداره کدوم یکی از این دسته افراد باشید ولی میخوام یه سری موارد مهم بهتون بگم که شاید قبلا جایی نخونده باشید...

شما کدوم رو دوست دارید شاغل شدن در یک‌ استارتاپ در حال رشد یا یک شرکت بزرگ و شناخته شده؟ هر دو این موارد مزایا و معایب خودشون دارند...

شرکت های استارتاپی یا Startup Companies

به شرکت هایی گفته میشه که یک ایده جدیدی رو به بازار معرفی کردند و در حال رشد هستند. این شرکت ها برای کسانی مناسب هست که به شدت چالش پذیر باشند و بتونند مشکلات مختلف رو با کمک تیم حل بکنند و کسانی که تمایل به محدودیت ندارند و میخوان هر کاری که به ذهنشون میرسه اجرا کنند من شخصا به این دسته افراد پیشنهاد میکنم...و یا برای کسانی هم که میخوان تازه وارد بازار کار بشن میتونند در این استارتاپ ها به عنوان کارآموز مشغول به کار بشن و مسیر شغلی خودشون پیدا کنند ... شما توی استارتاپ ها به دلیل فلت بودن ساختار از آزادی بیشتر،فضای مدرن،‌محیط دوستانه و چالش های زیادی رو تجربه میکنید...این شرکت ها ممکن است(جدای از شرکت هایی که به بلوغ مالی رسیدند) بعد از گذشت مدتی ورشکسته بشن و یا رشد چندانی نداشته باشند، (البته بعضی از این استارتاپ ها در دراز مدت رشد چشمگیری خواهند داشت) اما به طور کلی با مشکلات مالی بزرگی مواجه بشن و این احتمال وجود داره در‌ هنگام پرداخت حقوق و مزایا نیز به مرور دچار مشکل بشن که این موضوع در این دسته شرکت ها بیشتر به چشم میخوره...در استارتاپ ها امنیت شغلی کمرنگ تر هست(از نظر مدت زمان قرارداد) اما میتونید خیلی سریع در مسیر شغلی خودتون رشد کنید...

شرکت های بزرگ یا  Large Companies

اگر بخواهیم صادقانه صحبت کنیم ورود به این شرکت ها خیلی سخته و در اکثر موارد نیاز به سابقه کار در حوزه تخصصی با شغل مربوطه رو دارید... یکی از مزیت های شرکت های بزرگ ساختار و سیستمی بودن فرآیند های کل سازمان هستش که از قبل طراحی شده و شما نیز در این سیستم قرار می گیرید... چیزی که توی شرکت های بزرگ جلب توجه میکنه محدودیت هایی هست که برای کارکنان ایجاد میشود و ممکنه خیلی جاها افراد آزادی عمل نداشته باشند چون باید طبق فرآیند اداری مجوز های لازم دریافت بشه...توی شرکت های بزرگ چالش های بزرگتری وجود دارد ولی شغل شما تخصصی‌ هستش و فقط در یک حوزه خاص فعالیت می کنید اما در استارتاپ ها شما میتونید در حوزه های مختلف با هم تیمی های خودتون فعالیت داشته باشید...این شرکت ها بودجه های بزرگی دارند و درآمد نسبتا زیاد و خب از نظر مالی کمتر با مشکل مواجه میشن و مزایای بیشتری برای کارکنان اعمال می کنند...شما در این شرکت ها امنیت شغلی بیشتری دارید و تا حدود زیادی آینده تضمین شده برای خودتون میتونید داشته باشید و قطعا مسیر شغلی بهتری رو(با سرعت کمتر نسبت به استارتاپ ها) برای خودتون تعریف کنید...

حالا شما به نظرتون کدوم یکی از این‌ نوع شرکت ها مناسب هست؟ با وجود رقابت هر دو این شرکت ها در حال حاظر به نظرتون انتخاب کارجویان تازه کار کدام مورد هست؟!

 

شاید این مطلب برای شما مفید باشد:

چه افرادی می توانند در استارتاپ ها استخدام شوند؟

 

 

 

دغدغه کارمندان حقوق نیست!!

دغدغه کارمندان حقوق نیست!!

 

سازمان هایی که تمام تمرکز خود را بر حقوقی که کارکنان خود هرماه به صورت ثابت آن را دریافت میکنند میگذارند مرا به یاد تلفن‌های سکه‌ای قدیمی می اندازد، این سازمانها متاسفانه به این مساله واقف نیستند که صرفا تمرکز بر حقوق ثابت کارکنان خیلی زود اثر و کارایی خود را از دست می دهد و برای افراد به یک مساله کاملا عادی و روتین و به نوعی به شکل یک توقع بدل خواهد شد و نه تنها کمک طولانی مدتی به انگیزش افراد نمیکند بلکه آنها را دچار روزمرگی و کسالت میسازد. قدرت انگیزشی حقوق اگر چه لازم اما به هیچ عنوان کافی به نظر نمیرسد، حتی با توجه به شرایط اقتصادی روز.
همانگونه که اشاره شد این روش نه تنها انگیزه ای برای کارکنان ایجاد نمی کند بلکه آنها را به کارکنان سکه ای تبدیل میکند و این خود به خود میتواند عامل مهمی برای یکنواختی و روزمرگی در روح سازمان به شمار رود. در واقع میتوان اینگونه تصور کرد که به نوعی سازمان تصمیم دارد در ازای راندمان و کارکرد کارکنانش به آنها یک کیک پاداش دهد. کیکی که حقوق ثابت به منزله اسفنج آن است. اسفنج بنای اصلی کیک است و باید درخور و اندازه باشد، بعد نوبت به ظاهر کیک میرسد که باید با خامه-شکلات-میوه و... تزیینش کرد تا هم خوشمزه تر شود و هم شکل جذاب تری داشته باشد.
درست است که حقوق یکی از اصلی ترین دغدغه های کارکنان می باشد و نبود نظام عادلانه حقوق و دستمزد میتواند نگهداشت کارکنان شایسته را درآن سازمان با مشکل روبرو کند ولی به تنهایی کافی نیست و سازمانها باید بسیار هوشیارانه تر از این رفتارکنند و تنها به این عامل بسنده نکنند. توجه به کارکنان و حتی به خانواده کارکنان یکی از اصلی ترین موضوعات در این زمینه است، گاهی این توجه می تواند جنبه مالی نداشته باشد و درحد یک تشکر مدیر از کار مثبت کارکنانش و یا یک روز مرخصی تشویقی برای گذراندن اوقاتی با خانوادیشان و ... باشد که لزوما باری مالی برای سازمان ندارد ولی تاثیر روانی بسزایی بر روی کارکنان میگذارد.

 

:شاید این مطلب برای شما مفید باشد

بیشترین حقوق و دستمزد مربوط به کدام شهرهای جهان است؟

شما با افراد زیرآب زن چگونه برخورد میکنید؟

اگر راهکاری بنظر شما می‌رسد در کامنت عنوان کنید

راهکارها:

1-گزارش کار روزانه بنویسید
هر کاری که انجام می دهید را بنویسید و در اختیار مدیر قرار دهید. بدین ترتیب هیچ کس نمی تواند به شما برچسب کم کاری بزند.

2-با همکاران خود زیاد صمیمی نشوید و با آنها پشت سر مدیرتان غیبت نکنید تا نقطه ضعف دست آنها ندهید.

3-روبه رو شدن با همکار کارشکن
هنگامی که مطمئن شدید شما هدف نامردی های همکارتان قرار گرفته اید، حواستان به خود باشد و سعی کنید آرام باشید، یکی از بهترین روش های حفاظت از خود، خودشیرینی و جلب توجه کردن است. همدردی و همفکری، محرک های بسیار قوی هستند و روش مستقیم برای راحت شدن از شر آنها، دوست شدن با فردی است که در حق شما نامردی می کند.

4-زیرآب کسی که زیرآب شما را زده را نزنید
اگر شک کردید کسی در حال زیرآب زنی شما است، شما با فرهنگ تر و با منطق تر از او باشید. در عوض کار او، زیرآب او را نزنید. همیشه سعی کنید به او کمک کنید و پیشنهادهای سازنده برای شغلش داشته باشید. این باعث می شود تا محل کار شادتر و کم تنش تر باشد. مهم نیست او چه کار می کند. شما بزرگ باشید و منش داشته باشید.

5-گفتن به مدیر یا سرپرست
اگر همه تلاش های شمابی ثمر بود و نتوانستید از عهده کارشکنی ها و زیرآب‌زنی های همکار خود خلاص شوید، همه چیز را با مدیر یا سرپرست بخش در میان بگذارید.

 

شاید این مطلب برای شما مفید باشد:

5 چالش بانوان در محیط کار

 

بدون همدلی به جایی نمی رسید!

همدلی، یکی از ۵ مولفه هوش هیجانیست که بدون آن به جایی نمی رسیم..

طی مصاحبه با یک کارجو، دلیل خروجش از شرکت قبلی اینطور عنوان شد: مدیرم روز نامزدیم بهم مرخصی نداد!

2سالها پیش فردی در واحد مالی، در حال خروج از شرکت بود، طی مصاحبه خروجش دلیل تصمیمش رو اینطور عنوان کرد: کارهامو انجام دادم که به دندونپزشکی برسم، وقتی به مدیرم درخواستم رو گفتم، گفت مرخصی نداریم شما هم زودتر از ۷ جایی نمی ری!

مدیری که تازه وارد یک شرکت شده بود، برای نشان دادن اقتدارش به پرسنل قدیمی گفت همه کارهاتون رو با من هماهنگ می کنید و ساعتی به من گزارش میدید وگرنه میتونم اخراجتون کنم....


بله، این داستانها تخیلی به نظر می رسن اما واقعیت هستن متاسفانه! رفتارهایی بودن که از افرادی با هوش هیجانی پایین سر میزنه.

مگه می شه بدون حکومت بر دل انسانها و حفظ احترامشون موفق بود و مدیریت درستی داشت؟ به نظر مآ قطعا نمیشه، تمام نیروهای مدیران اینچنینی، در اولین فرصت ممکن مدیران بدشون رو ترک کردن.

و البته باید بدونیم که بدرفتاری بازدهی شخص رو به شدت پایین میاره.

همدلی رو یاد بگیریم، هوش هیجانی قابلیت ارتقا رو داره.

 

برای اینکه میزان هوش هیجانی خود را بسنجید در این تست شرکت کنید.

چرا کارکنان باهوش استعفا می‌دهند؟

 

خیلی از مدیران موفق نیز ممکن است یک اشتباه را مرتب تکرار کنند. یکی از اشتباهات آن‌ها این است که اجازه می‌دهند نیروهای با استعداد و موفق آن‌ها شرکت‌شان را ترک کنند.

در یک آزمایش، با تحقیق از کارمندان پاسخ‌های زیر دریافت شد:

بیش از ۵۰٪ از آنها ابراز کرده‌اند که ارزش‌های آن‌ها با کارفرمایشان متفاوت است.
بیش از ۶۰٪ از آن‌ها گفته‌اند احساس نمی‌کنند کارهای آن‌ها با برنامه‌ریزی کارفرما به نتیجه‌ای برسد.
بیش از ۷۰٪ از آن‌ها گفته‌اند استعدادهای آن‌ها توسط کارفرما درک نمی‌شود.

اما بد نیست بدانیم این نیروهای مستعد با ایده‌های عالی و سازنده چرا شرکت خود را ترک می‌کنند و دست کارفرما را در پوست گردو می‌گذارند.

عدم موفقیت در دنبال کردن علاقه‌مندی‌های آن‌ها
شکست در به چالش کشیدن هوش و خردمندی آن‌ها
استفاده نکردن از خلاقیت آن‌ها
پرورش ندادن مهارت‌های آن‌ها
فرصت ندادن به آن‌ها برای صحبت  
نداشتن توجه کافی به آن‌ها
داشتن ضعف مدیریتی
نادیده گرفتن تلاش‌های آن‌ها
افزایش ندادن مسوولیت‌های آن‌ها
سر قول خود نبودن

 

شاید این مطلب برای شما مفید باشد:

چرا کارمندان یک محیط کار را ترک می کنند؟

 

عاقبت کارفرمای موذی

دوستی تعریف می‌کرد که "کارفرمای ما با پایین آوردن امنیت شغلی و قرارداد بستن‌های کوتاه کوتاه و ترسوندن گاه و بی‌گاه همکاران به قطع همکاری، فکر می‌کرد خیلی زرنگه و این کاراش باعث می‌شه همه سفت بچسبن به کار و ماکزیمم توانشون رو توی کار بذارن اما طبیعتا این رعب و وحشت از دست دادن شغل و ناامیدی‌هاش اتفاقا داشت برعکس عمل می‌کرد و راندمان همه خیلی پایین‌تر از چیزی بود که می‌تونست باشه."

گفتم "عجب آدمی بوده و چقدر آسیب رسونده بهتون!"

گفت "نه اتفاقا؛ اون که آسیب اصلی رو دید خودش بود. بچه‌ها نه تنها تمام تلاششون رو به کار نمی‌بستن و کارها خیلی کند پیش می‌رفت، بلکه تمام تلاششون رو می‌کردن تا دست کارفرما بیشترین مقداری که امکان داره زیر ساطورشون باشه، پروژه‌ها رو لفت می‌دادن تا تموم نشه و یه موقع بی‌کار نشن، مستندسازی رو درست انجام نمی‌دادن تا کسی بعد از اون‌ها نتونه پروژه‌ها رو ادامه بده و...

همین شد که شرکت تا آستانه ورشکستگی پیش رفت و البته یه مدیر منابع انسانی باتجربه اومد و شرکت رو نجات داد. الان دیگه همه امنیت شغلی دارن و روال داره کم کم به حالت نرمال برمی‌گرده اما اون کارفرما خیلی ضرر کرد و حسابی هم از این قضیه درس گرفت. واقعا شانس آورد که تونست نجات پیدا کنه وگرنه قطعا شرکت متلاشی می‌شد."

دیگران رو آزار ندیم تا اون‌ها هم ما رو آزار ندن! نیروهای انسانی شرکت ما سرمایه‌های شرکت ما هستن و باید قدرشون رو بدونیم!
هیچ شرکتی با بی‌اخلاقی نتونسته تو بلندمدت موفق بشه؛ حداقلش اینه که بدنام می‌شه و برند کارفرماییش خیلی ضربه می‌بینه!

 

شاید این مطلب برای شما مفید باشد:

کارفرمایان متخلف را به شماره 1420 معرفی کنید

چه زمانی کارفرما می تواند شما را اخراج کند؟

 

چگونه در کارهای تیمی بازخورد (فیدبک) دهیم

بازخورد دادن تو کارهای تیمی یه چالش بزرگه به خصوص وقتی که منافع مشترک در میون باشه.

از یه طرف دغدغه‌ی هدف و نتیجه مشترک رو داری، از طرف دیگه دلت نمیاد تو ذوق هم‌تیمیت بزنی.

اما تا یه جایی می‌تونی تحمل کنی و چیزی نگی و نهایتا مجبور می‌شی پا رو دلت بذاری و چون نتیجه کار از نظرت تو افتضاحه، نظرت رو بیان کنی، هر چند که باعث ناراحتی هم‌تیمیت بشی.

خب حالا به هم‌تیمی‌ای که از نظر ما کارش افتضاحه و باعث میشه کار تمام تیم افت کنه، چه جوری بازخورد بدیم؟

در آموزش‌های مدیر در نقش کوچ کیفکو روش بازخورد دادن رو می توانید یاد بگیرید و تمرین کنید.

قبل از ارائه بازخورد مطمئن باشید که نیت‌تون کمک کردنه نه زیر سوال بردن.

قبل از ارائه بازخورد، از کسی که می‌خواهید بهش بازخورد بدید اجازه بگیرید. اینطوری: حسام جان، می‌تونم یه بازخورد بهت بدم؟

بازخورد نسبت به یه رفتار داده میشه نه کل شخصیت فرد. بنابراین مثلا وقتی از انتقادناپذیر بودن طرف مقابل ناراحت هستید، با هدف کمک کردن به او بگید: این ویژگی تو احساس ناراحتی به من میده.

به صورت کلی صحبت نکنید و تا جایی که می‌تونید موضوع رو مشخص و شفافش کنید. برای این کار خیلی بهتره به اتفاقی که باعث شده این احساس در شما ایجاد بشه اشاره کنید. مثلا بگید دیروز من اومدم درباره کارت نظر بدم، اما تو طوری واکنش نشون دادی که انگار من حق ندارم درباره کار تو نظر بدم و این حس بدی به من داد.

در صورتی که نیاز باشه، پیشنهاد بدید. پیشنهاد به طرف مقابل کمک می‌کنه یه جایگزین برای رفتارش پیدا کنه.

مهم‌تر از همه اینه که از درستی بازخوردتون اطمینان حاصل کنید. خب وقتی خیلی صادقانه چیزی که باعث ناراحتی شما شده رو با خودش به اشتراک بذارید، به احتمال زیاد خودش بهتون میگه که برداشت‌ـون درست بوده یا نه.


انجام این 6 تا کار نیاز به تمرین داره و خب احتمالا زمان می‌بره تا بتونید بهش مسلط بشید. تازه وقتی مسلط شدید هم باید سعی کنید با طرف مقابل‌تون «صاف باشید» تا بتونید بهش بازخورد بدید.

در این روش بازخورد روشی میشه برای اصلاح همدیگه و در نهایت اصلاح تیم.

شما هم از این چالش‌ها دارید تو کار تیمی‌تون؟

 

شاید این مطلب برای شما مفید باشد:

10روش برای اینکه به کارمندان بازخورد موثر بدهیم

توصیه به جوانان جویای کار شغل منابع انسانی

توصیه به جوانان جویای کار شغل منابع انسانی

 

برخی از فارغ التحصیلان و کارشناسان جوان حوزه‌ منابع انسانی‌ را دیده ایم که بیان ‌میکنند ما کار اداری انجام‌ نم‌یدهیم و کار توسعه ‌منابع انسانی انجام‌ می‌دهیم یا به‌ حوزه اداری و‌ عملیاتی علاقه نداریم و‌کار‌ توسعه ای‌ میخواهیم انجام دهیم.
اینکه افراد به‌ یک‌ بخش یا یک‌ فرآیند از این‌ حوزه علاقه بیشتری داشته باشند طبیعی است، موضوع اصلی این است که اگر‌کسی ‌می‌خواهد در این‌ حوزه‌ پیشرفت‌ کند ، مدیر شود ، مشاور شود و ‌حرفی‌ برای‌ گفتن داشته باشد باید از پایه شروع کند، باید ‌تمامی فرآیندها و فعالیتهای این‌ حوزه‌ را‌ تجربه‌ کند و مسائل و‌ مشکلات این حوزه را لمس‌کند. حتی فعالیتهای اداری و‌عملیاتی را انجام داده باشد.
برای مدیرعامل ‌بانک شدن باید از صندوق داری شروع‌ کرد، برای‌ مدیر‌ مالی شدن باید از پایین ترین سطح این‌ حوزه آغاز کرد، و برای‌ تبدیل به یک‌ مدیر‌ یا‌ متخصص‌ حرفه ای در‌ منابع انسانی باید از‌ پایه شروع‌ کرد.
برای پیشرفت عجله ‌نکنید، گام به‌گام حرکت‌کنید.
 

 

شاید این مطلب برای شما مفید باشد:

تفاوت بین نیروی انسانی و منابع انسانی و سرمایه انسانی

استراتژی نگهداشت نیرو

استرس داشتم، منتظر بودم تایم کاری تموم بشه و زودتر برم پیش دوستام ویلا، چند روز اول کاریم بود و هنوز یخم باز نشده بوده، سه ساعتی مونده بود، دوست نداشتم تو ماه اول مرخصی بگیرم و به عنوان: « بزار یه دور روز بیا بعد مرخصی بگیر، دهه هفتادی! رفیق‌باز، اینم اهل کار نیست» شناخته بشم!
آخرین پیام به دوستمو نگاه کردم که گفته بودم «آخر شب میبنمتون» و جوابش که ما آخر شب برمیگردیم زودتر بیا.

میخواست به مدیرم بگم که میخوام برم عشق و حال!  ویلا سمت دماوند و اگر الان نرم، تو ترافیک میمونم و دوستامو خیلی وقته ندیدم! جواب احتمالیش تو ذهنم هزار بار تکرار میشد: به من چه! منم دوستامو ندیدم! اومدیم کار کنیم! دوره این چیزا گذشته! میخواستی باید مرخصی میگرفتی و ....
 
چند دقیقه بعد مدیرعامل با عجله از اتاق بیرون اومد گفت: بچه ها من رفتم، دخترم حوصله‌اش سررفته میخوام ببرمش پارک، خدافظ.
 
به مدیرم گفتم: چرااا ؟ چرا رفت؟ چراا توضیح دادو رفت؟
مدیرم گفت: مگه زندگی شخصی نداریم ما؟
ـ چرا ولی نباید قاطی بشه!
مدیرم گفت:مگه میشه یک سوم عمرت قاطی اون دو سوم نشه؟
ـ ولی آخه!
مدیرم جواب داد: ارزشمند‌ترین چیز انسان، کیفیت روابطش هست! ما در شرکت بهش احترام می گذاریم.

ـ من رفتم با دوستام دماوند :) کاری نداری؟
 
ارزش‌دادن و احترام گذاشتم به روابط شخصی افراد، از شاخص های اصلی سازمان‌های آینده است.
دوره هشت ساعت در روز کار، زندگی خارجی نداری تمام شد!
شاید قدم اول این باشه که هفته ای یکبار «دخترتون رو ببرید پارک» تا بقیه هم ببینند تعادل بین کار و زندگی چیزی هست که شما میخواهید، نه اعتیاد به کار!

 

شاید این مطلب برای شما مفید باشد:

نحوه ارتباط صحیح مدیران با همکاران! خشک یا صمیمی؟!

10 رفتار موفق ترین مدیران دنیا را بشناسید

مرخصی برید:) چیز خوبیه!

مرخصی برید:) چیز خوبیه!
  
انسان ها برای اینکه ذهنشون تحلیل کنه نیاز به استراحت و به کار نکردن دارد.

کسانی که مرخصی میروند و استراحت میکنند به این دلیل که فرصت بیکاری (که اصلا بیکاری نیست، مغز داره پردازش اطلاعات قبلی رو میکنه) را دارند و در زندگی شخصی و کاری خلاق‌تر، دقیق‌تر، بهتر، و کلی «تر» عمل می کنند و به همین علت این موضوع آنها را با بقیه متفاوت میکند و باعث ارتقاع خود می شوند.

چقدر تو شرکت ها دیده ایم دو نفری که یکی از آنها  ۸ صبح می آید و تا ۹ شب، مرخصی نمی رود و همیشه کار میکند، و کسی که کم حضور دارد، از همه مرخصی ها استفاده می کند ، خیلی وقت ها بیکار است، و بهتر از آن یکی کار میکند و ارتقا میگیرد!

در تحقیقات سال 2017 بررسی شده است که کمتر نصف پرسنل (۴۵ درصد) از مرخصی هاشون در طی ۱۲ ماه گذشته استفاده کردند که این عدد بیشترین میزان در طی سالیان گذشته است. دلایلش زیاده، ولی میخواهند شرکت ها این قضیه رو بهبود بدهند که پرسنل بیشتر مرخصی بروند، حالا بماند شرکت هایی در ایران داریم که شرط استخدام آنها عدم استفاده از مرخصی است.

اگر مرخصی نمیتونید برید، شبیه سازیش کنید!
روزی ۳ ساعت کل گجت‌هایی که دارید بزارید کنار، یا مثلا آخر هفته‌ها این کارو کنید، یه کاری که مدیرهای l,tr انجام میدن قبل تصمیم های بزرگ، یک هفته خودشون رو از همه فضاهای مجازی دور میکنند. و با این کار به خودشون فرصت فکر، ایده پردازی و استراحت می دهند.

 

شاید این مطلب برای شما مفید باشد:

آشنایی با تمام حقوق کاری شما در زمان بیماری و مرخصی استعلاجی

شرایط استفاده از بیمه بیکاری در روزهای بارداری و مرخصی زایمان