عاقبت کارفرمای موذی
دوستی تعریف میکرد که "کارفرمای ما با پایین آوردن امنیت شغلی و قرارداد بستنهای کوتاه کوتاه و ترسوندن گاه و بیگاه همکاران به قطع همکاری، فکر میکرد خیلی زرنگه و این کاراش باعث میشه همه سفت بچسبن به کار و ماکزیمم توانشون رو توی کار بذارن اما طبیعتا این رعب و وحشت از دست دادن شغل و ناامیدیهاش اتفاقا داشت برعکس عمل میکرد و راندمان همه خیلی پایینتر از چیزی بود که میتونست باشه."
گفتم "عجب آدمی بوده و چقدر آسیب رسونده بهتون!"
گفت "نه اتفاقا؛ اون که آسیب اصلی رو دید خودش بود. بچهها نه تنها تمام تلاششون رو به کار نمیبستن و کارها خیلی کند پیش میرفت، بلکه تمام تلاششون رو میکردن تا دست کارفرما بیشترین مقداری که امکان داره زیر ساطورشون باشه، پروژهها رو لفت میدادن تا تموم نشه و یه موقع بیکار نشن، مستندسازی رو درست انجام نمیدادن تا کسی بعد از اونها نتونه پروژهها رو ادامه بده و...
همین شد که شرکت تا آستانه ورشکستگی پیش رفت و البته یه مدیر منابع انسانی باتجربه اومد و شرکت رو نجات داد. الان دیگه همه امنیت شغلی دارن و روال داره کم کم به حالت نرمال برمیگرده اما اون کارفرما خیلی ضرر کرد و حسابی هم از این قضیه درس گرفت. واقعا شانس آورد که تونست نجات پیدا کنه وگرنه قطعا شرکت متلاشی میشد."
دیگران رو آزار ندیم تا اونها هم ما رو آزار ندن! نیروهای انسانی شرکت ما سرمایههای شرکت ما هستن و باید قدرشون رو بدونیم!
هیچ شرکتی با بیاخلاقی نتونسته تو بلندمدت موفق بشه؛ حداقلش اینه که بدنام میشه و برند کارفرماییش خیلی ضربه میبینه!
شاید این مطلب برای شما مفید باشد:
کارفرمایان متخلف را به شماره 1420 معرفی کنید
چه زمانی کارفرما می تواند شما را اخراج کند؟