چرا باید کشتیهای خود را آتش زد؟!
در قرن سوم پیش از میلاد، ژنرال "ژیانگ یو" ارتش خود را از رودخانه ای عبور داد تا با امپراتوری کیم نبرد کند. در حالیکه لشکریان او خوابیده بودند، دستور داد تمام کشتیها را به آتش بکشند. روز بعد به آنها گفت: حالا فقط یک انتخاب دارید: فقط میجنگید! یا پیروز میشوید یا کشته.
او با حذف گزینه عقبنشینی حواس سربازان را بر تنها چیزی که اهمیت داشت متمرکز کرد: جنگیدن.
کورتس، کشورگشای اسپانیایی، از همین کلک انگیزشی در قرن شانزدهم استفاده کرد. او بعد از ورود به ساحل شرقی مکزیک کشتی خود را غرق کرد!
ژیانگ یو و کورتس، استثناء اند، ما انسانهای معمولی هر کاری میکنیم که تعداد گزینههای موجود بیشینه باشد.
چرا تا این حد غیر منطقی رفتار می کنیم؟
هر تصمیمی مقداری از توان ذهنی ما را مصرف میکند و مدتی از زمان ارزشمند ما را میگیرد. مربیانی که میخواهند انواع پلن ها را روی میز داشته باشند قدرت تصمیم گیری را کاهش میدهند.
ما همواره از هیچ امکانی نمیگذریم و میخواهیم تمام گزینهها را همزمان در اختیار داشته باشیم؛ اما این امر به سادگی میتواند موفقیت ما را نابود کند. باید یاد بگیریم درها را ببندیم.
استراتژی زندگی خود را مثل استراتژی یک تیم بنویس، کارهایی را که نباید در زندگی بکنی را بنویس. به بیان دیگر تصمیمهای حساب شدهای بگیر تا برخی چیزها را کاملا نادیده بگیری و وقتی شرایطش پیش آمد، طبق لیست نبایدهایت رفتار کن. یک بار خوب فکر کن و تصمیمت را بگیر که سراغ چه چیزهایی، حتی اگر فرصتش بود، نروی. بیشتر درها ارزش وارد شدن ندارند، حتی اگر به نظر برسد چرخاندن دستهی در بسیار ساده است!
هنر شفاف اندیشیدن
رولف دوبلی
شاید این مطلب برای شما مفید باشد: