کاریابی کاران

آگهی،استخدام،کاریابی،رزومه ساز آنلاین و همه چیزهای دنیای کار در کاران
  • کاریابی کاران

    آگهی،استخدام،کاریابی،رزومه ساز آنلاین و همه چیزهای دنیای کار در کاران

مشخصات بلاگ
کاریابی کاران

کاران اولین موتور هوشمند جستجوی آگهی های استخدامی و مشاغل در ایران است. اگر به دنبال کار می گردید کافی است عنوان شغلی موردنظر خود را در کاران وارد کنید تا موتور جستجوی کاران، تمام فرصت های شغلی سراسر وب را جمع آوری کرده و یکجا به شما نمایش دهد.

پیوندها

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مدیریت بحران» ثبت شده است

شنبه, ۱۸ دی ۱۴۰۰، ۰۴:۱۴ ب.ظ

اسب مرده در محیط کار

سرخ‌پوستان داکوتای آمریکا یک ضرب‌المثل قدیمی دارند با این مضمون که: "وقتی دیدید اسب‌تان مرده، پیاده شوید." شاید گمان کنید که این ضرب‌المثل بیان بدیهیات است. با این وجود، کافیست کمی به نحوه مدیریت خودمان یا شرکت‌ها و سازمان‌ها و بنگاههای اقتصادی اطراف خود نگاه کنیم.

متاسفانه اسب بسیاری از شرکت‌ها و سازمان‌ها مرده است! به عبارتی این شرکت ها و سازمانها یا عملا" ورشکسته هستند و یا به ارائه محصولات و خدماتی مشغولند که دورهُ آنها گذشته و مشتریان از آنها استقبال نمی‌کنند. اما در کمال شگفتی بیشتر آنها به‌جای پیاده شدن از اسب مرده، کارهای عجیب دیگری می‌کنند.

به عنوان مثال:

تازیانه جدیدتری می‌خرند و آن را محکم تر بر اسب مرده می نوازند!

اسب‌سواران را عوض می‌کنند!

کمیته‌ای برای بررسی نحوهُ بهبود عملکرد اسب مرده تعیین می‌کنند!

به دیگر کشورها ماموریت می‌روند تا ببینند چرا اسب آنها عملکرد بهتری دارد!

استانداردها را پایین می‌آورند تا اسب مرده را هم شامل شود و اسب مرده را در طبقه جدیدی به نام "زنده بی‌تحرک" دسته‌بندی می‌کنند!

پیمانکاران برون‌سازمانی می‌گیرند تا بلکه بتوانند اسب مرده را برانند و در نهایت هزینه این کار را از بودجه شرکت یا سازمان پرداخت می کنند!

چند اسب مرده را هم‌زمان به کار می‌گیرند تا بلکه حرکت و تحولی ایجاد شود!

بودجه و آموزش بیشتری برای بهبود عملکرد اسب مرده اختصاص می‌دهند!

با کمک آمار اعلام می‌کنند که چون اسب مرده غذا نمی‌خورد، هزینه‌ها کاهش یافته، پس اگر صبر و تحمل کنیم، در آینده، سود افزایش خواهد یافت!

عملکرد اسب مرده را عادی و عملکرد اسب‌های دیگر را خارق العاده تصور می کنند پس دلیلی بر انحلال یا تغییر بنیادین نمی بینند!

علیرغم فقدان کارایی، بهره وری و سود، حقوق هیات مدیره اسب های مرده را افزایش می دهند تا انگیزه مدیران را حفظ کنند!

و در یک کلام، هزینه اسب مرده را دهها برابر می کنند چون بدیهیات را نمی بینند یا نمی پذیرند یا فکر می کنند وضعیت موجود را حفظ کرده اند!

در اقتصاد رفتاری تحت عنوان خطای هزینه هدر رفته یا خطای هزینه از دست رفته به گوشه‌ای از موضوعات اینچنینی پرداخته می‌شود. و یادآوری می‌کنم ضرب المثل زیبای خودمان را فراموش نکنیم که می‌گوید: "جلو ضرر را هر موقع بگیریم سود کرده ایم."

 

شاید این مطلب برای شما مفید باشد:

3 آسیبی که مدیران نامرئی به مجموعه می زنند

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۰۰ ، ۱۶:۱۴
کاریابی کاران
دوشنبه, ۲۱ تیر ۱۴۰۰، ۰۳:۰۵ ب.ظ

تئوری سوسک چیست؟

تئوریِ سوسک

تئوری سوسک
 این داستان منسوب به ساندار پیچای است.
ساندار پیچای یک مهندس و مدیر اجرایی هندی تبار در حوزه فناوری اطلاعات است که آگوست ۲۰۱۵ به عنوان مدیر عامل اجرایی شرکت گوگل انتخاب شد.
این داستان را ساندار در سخنرانی خود در گوگل بیان کرده است.... 



"تئوری سوسک در توسعه شخصی

در رستورانی، یک "سوسک" ناگهان از جایی پر میزند و بر روی یک خانم می نشیند. آن خانم از روی ترس شروع به فریاد میکند. وحشت زده بلند میشود و سعی ‌میکند با پریدن و تکان دادن دست هایش،" سوسک" را از خود دور کند.
واکنش او مُسری بوده و افراد دیگری هم که سر همان میز بودند وحشت زده میشوند.
بالاخره آن خانم موفق می شود، سوسک را از خود دور کند.
"سوسک" پر میزند و روی خانم دیگری نزدیکی او می نشیند. این بار نوبت او و افراد نزدیکش میشود که همان حرکت ها را تکرار کنند !
"پیشخدمت" به سمت آنها می‌دود تا کمک کند. در اثر واکنش های خانم دوم، این بار" سوسک" پر میزند روی"پیشخدمت" می نشیند. پیشخدمت محکم می ایستد و به رفتار سوسک بر روی لباسش نگاه میکند.
 در زمانی مطمئن "سوسک"را با انگشتانش میگیرد و به خارج رستوران پرت میکند ...

در حالی‌که قهوه‌ام را مزه مزه میکردم، شاهد این جریانات بودم و ذهنم درگیر این موضوع شد.
آیا "سوسک" باعث این رفتارِ "هیستریک" شده بود؟ اگر اینطور بود، چرا "پیشخدمت" دچار این رفتار نشد؟
چرا او تقریباً به شکل ایده آلی این مسئله را حل کرد، بدون اینکه آشفتگی ایجاد کند؟
این "سوسک" نبود که باعث این ناآرامی و ناراحتی خانم ها شده بود، بلکه عدم توانایی افراد در برخورد
با "سوسک" موجب ناراحتیشان شده بود.
من فهمیدم این فریاد پدرم، همسرم یا مدیرم بر سر من نیست که موجب ناراحتی من میشود، بلکه ناتوانی من در برخورد با این مسائل است که من را ناراحت میکند.

این ترافیک بزرگراه نیست که من را ناراحت میکند، این ناتوانی من دربرخورد با این پدیده ‌است که موجب ناراحتیم میشود.

من فهمیدم در زندگی نباید " واکنش" نشان داد، بلکه باید "پاسخ" داد !

 آن خانم‌ها به اتفاق رخ داده "واکنش نشان دادند، در حالیکه "پیشخدمت"، "پاسخ" داد.

"واکنش" ها همیشه غریزی هستند در حالی‌که "پاسخ" ها همراه با تفکرند!

این مفهوم مهمی در فهم زندگیست، آدمی که خوشحال است، به این خاطر نیست که همه چیز در زندگیش درست است؛

او به این خاطر خوشحال است که: "دیدگاهش" و پاسخش نسبت به مسائل درست است.

 

شاید این مطلب برای شما مفید باشد:

4 روش سریع برای کنترل استرس

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۰۰ ، ۱۵:۰۵
کاریابی کاران